سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات ما
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
یکشنبه 88 شهریور 29 ساعت 12:43 عصرکلام عشق

 تا آمدم بگم تابانتر از خورشید نیست وقتی چشمان تو را دیدم منصرف شدم.
تا آمدم بگم دریا بسیار پهناور است وقتی دل عاشق تو را دیدم  منصرف شدم.
تا آمدم بگم زندگی زیباست تو را دیدم زندگی زیباتر شد .
تا آمدم بگویم ((من)) وقتی تو را دیدم ((ما)) جایگزین این کلامم شد.

 اگر ابرها باریدن را فراموش کنند ،اگر چشمها گریستن را فراموش کنند ، اگر لبها خندیدن را فراموش کنند ،اگر قلبها دوست داشتن را فراموش کنند ،من هرگز تو را فراموش نمیکنم .روزی تو را فراموش میکنم که مرگم فرا رسد!!! 

تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها ،نشانده ای مرا اکنون به زرورقی ز عاجها و زابرها و ز بلورها . مرا ببر امید دلنواز من ، ببر به شهر شعرها و شورها. 
 
شب مستی را بهانه کردم تا صبح گریستم .         
  تا کسی نداند من عاشق کیستم .
هرگز ندیدم بر لبی لبخنده زیبای تو را              
هرگز نمیگیرد کسی در قلبم جای تو را
 .
امیدوار م که از این متن خوشتون اومده باشه. نظر یادتون نره

smilie


متن فوق توسط: بهترین دوست نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
خاطرات ما
بهترین دوست
سلام به وبلاگ ما خوش آمدید امیدواریم که لذت ببرید.
آرشیو یادداشت ها
مرداد 1388
شهریور 1388
لوگوی من
خاطرات ما
اشتراک در خبرنامه