سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات ما
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
شنبه 88 مرداد 3 ساعت 3:38 عصرچندتا شعر قشنگ

این شعر رو با SMS برام فرستادن واسه همین نمیدونم شعر از کیه. اگه شما میدونین برام بنویسین ممنون میشم.

 گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
آن که به کار کسانى خشنود است ، چنان است که در میان کار آنان بوده است ، و هر که در باطلى پا نهاد ، دو گناه بر گردن وى افتاد ، گناه کردار و گناه خشنودى بدان کار . [نهج البلاغه]

 

 


متن فوق توسط: بهترین دوست نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
خاطرات ما
بهترین دوست
سلام به وبلاگ ما خوش آمدید امیدواریم که لذت ببرید.
آرشیو یادداشت ها
مرداد 1388
شهریور 1388
لوگوی من
خاطرات ما
اشتراک در خبرنامه